تازگی شدیدا احساس بیچارگی و درماندگی دارم‌. دوست دارم از رختخوابم جدا نشوم و تا شب و شب تا صبح زار بزنم. اصلا انگار تمام وجودم گریه میکند و زار میزند. نه اینکه فکر کنید هی بشینم گریه کنم نه اصلا از همه حرکاتم و رفتار و اعمال و گفتارم گریه سرشار است. با کوچک ترین چیزی احساساتی یا عصبی میشوم. بعد تا سر حد دیوانگی غمگین و ناراحت. 

بهش میگویم فکر کنم پی ام اس گرفته ام بعد فکر میکنم پی ام اس که گرفتنی نیست. ثمین میگوید این جیزهای عجیب و غریب را از کجا می آوری و به خودت میچسبانی؟ چون قبلش هم بهش گفته بودم خودم را مشکوک به adhd می دانم. اصلا هر چه بیماری روانی و کوفت و زهرمار که بشناسید این روزها آوار شده روی سرم و پر شده ام از حس غم و ناراحتی و عذاب وجدان و خستگی و کم آوردن!

پ.ن: کاش بی خانواده بودم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

غرور و من دعانویسی دانلود آهنگ جدید شرکت بازرگانی فیروزه خاطره پرواز های هوایی ویکیپدیای من تنها ساحل آرامش ترخیص کالا و خدمات بازرگانی آذران فنی حرفه ای و کاردانش (صنایع دستی) زیبا فیلم21